یک بهمن/پدید آمدن

تاریخ امروز رو نگاه کردم، یک بهمن ماه، عه تولد آقای برادر بزرگس، اون بمونه برای یک ساعت دیگه که می بینمش،

اما

بریدای عزیز که نمی دونم اسمت چیه، حتی نمی دونم چه شکلی هسی، ولی کلماتت رو کمابیش فهمیدم، در همین حد فهمیدن، در همین حد درک از وجودت، به دنیا اومدنت رو تبریک می گم، شاید بگی دنیا اومدن تبریک نداره، اما دنیا اومدن همزمانی داره با پدید اومدن به عنوان یه انسان، چس حق بده بیشتر اینو بهت تبریک بگم نه تاریخ رو که متعلق به کلی یک بهمنیه.

شاد باشی 

توضیح یک عبارت مصرفی م

دکتر قاف، استاد عزیزمون می فرمودن آخونده داشت حرف می زد، گفت امام حسین رفت سمت اسبش، همه گریه کردن، گفت آقا چرا گریه می کنید از کچا که مرثیه س شاید این دفعه خواست بره گردش!

حالا برادرزاده ی من از بس صداش می کردیم و بعدش می گفتیم بوس بده، شرطی شده بود و تا می گفتیم شایلی، چشاشو مست می کرد لبا غنچه می اومد، حالا به اون می گفتم از کجا می دونی بوس می خوام شاید این دفعه خواست بره گردش

وبگردی

خوب من امروز یه شانس دارم، و اینکه به هوای رفتن به جایی زودتر از همیشه از باشگاه برگشتم و بعدش گفتن دیرتر می ریم حالا این وقت کوتاه رو می تونم اینجا و تو وبلاگ های شما باشم، خیلـــــی هم خوب

مثل اثر هنری

فقط بعضی موقع ها نگات می کنم، بقیه وقت ها تماشات می کنم،

من و شکوفه امروز ولیعصر

کتاب حاج قاسم سلیمانی رو کتابفروشی تو ویترینش گذاشته بود، کتاب محمدرضا پهلوی رو دستفروش تو کتاب های نایابش، ما ولی راه خودمون رو گرفتیم رفتیم.