هنوز کسی عادت نکرده منو اینجا بخونه، خوب من عادتتون می دم، این روزا دیگه ول نمی کنم پیزی رو همون اول دلزده و مایوس نمی شم، خوب الان نیاد بخونید، ولی بعدا باید یه دفعه همشو بخونیدا، از الآن بگم.
این یه دفعه خوندن منو می بره به یه دفعه نوشتن مشق های مدرسه، تا به گریه و شما بخونید غلط کردن های شب شنبه و صبح نوشتن ادامه ی تکالیف، یادش بخیر آقای برادر دوم دبستان منو از مدرسه اورد خونه، بهش گفتم مشق های این یه هفته تعطیلی رو اولش می نویسم تا راحت باشم، گفت تو همیشه همینو می گی، یه هفته از تعطیلی بابت اجلاس سران غیرمتعهد تو تهران گذشت و منم آخر شب.... .
علف باید به دهن بزی شیرین باشه، ولی هیشکی از بزی نپرسید علف چه طعمی داره، شاید ترش باشه و بزی ترش رو دوس داره
ظرف ها تو جاظرفی ان، لباس ها یه گوشه، حرف زدن با بابا، رفتن پیش آقای الف، من ولی دارم وبلاگ می خونم، قدرمو بدونید