از میون نداشته هام، تو رو انتخاب کردم، تا هویت بدی به هر چی که دارم
برای خودم و بابام چایی ریختم، چایی رو می خورم و به تو فکر می کنم و این وسط به حس حسادت به هر کی که بهش توجه کنی، از حسادتم می نویسم و روم نمی شه بگم انگار حسادتم آزار دهنده ست.
حسودم، حتی به کاگرش که مواظبش بود اتفاقی براش نیفته، گاهی ذهنم گر می گیره که سی و خورده ای نداشتمش و ندیدمش. حسودم حتی به هوایی که احاطه ش می کنه.
خیلی سریع بنویسم امروز چرا بغض کردم و اشکام دراومد
تو باشگاه ایروبیک به مربی گفتم من پوستم شل شده، بهم گفت دیگه درست نمی شه باید بری جراحی، گفتم آخه من فقط هفت کیلو کم کردم، و تا حالا چند بار لاغر کردم طوری نشده، گفتم با بدنساززی چی؟ گفت درست نمی شه فقط بهتر می شه
بعد صحبت با دوست و شوهر و بابام، فهیمیدم بدنم لاغر شده شل شدم نه اینکه پوستم جدا شه، و اینکه بدن اولش این طور میشه بعد با بدنسازی لاغر می شه و به قول شوهرم سه چهار ماه باید بری ورزش تا بفهمی بدنت چطوریاس
اگه شما هم تجربه ای دارید بگید